از زبان حاج قدرت الله لطیفی نسب نقل می کنند:
من در قم در محله سیدان در منزلی قدیمی سکنی گزیدم. در همسایگی من پیرزنی زندگی می کرد که با من رفت و آمد پیدا کرد و گاهی برای من غذا می آورد تا این که یک روز این موضوع را مطرح کرد که شما جوانی و چرا ازدواج نمی کنید؟ من نیز دلایلی آوردم تا او را متقاعد کنم، ولی او اصرار می کرد. چند روز پیاپی این مطلب را دنبال کرد و سماجت به خرج می داد و من چون هدفم چیز دیگری بود آمادگی ازدواج به هیچ صورت دیگری نداشتم و با حالات روحی خودم مانعی حس می کردم و قبول نمی کردم تا این که گفت:
بیا به خاطر این که تنها هستی و به خاطر کارهای شخصی خودت ازدواج موقت نما و من خانم بیوه و فقیری را سراغ دارم. من باز بهانه آوردم و زیر بار نمی رفتم. آنقدر اصرار ورزید تا نتوانستم قبول نکنم و همان شب دیدم با خانمی آمد. من بدون اینکه به او نگاه و توجهی کنم اجازه گرفتم و صیغه عقد را جاری ساختم و پیرزن رفت و ما را تنها گذاشت. وقتی من به صورت آن زن نگاه کردم او را وجیهه یافتم و با کمال تعجب متوجه شدم ایشان دوشیزه می باشد.
ناراحت شدم و گفتم: شما مگر قبلا شوهر نکردید؟ گفت: خیر
گفتم: مگر شما نمی دانید دوشیزه اجازه پدر لازم دارد؟
گفت: پدرم اجازه داده است. آقا به خدا خیلی فقیر هستیم و الان برادران و خواهرانم گرسنه هستند، من بدین وسیله می خواهم پولی به آنها برسانم.
من گفتم: خیر این کار را من انجام نمی دهم و تو باید شوهر کنی و آینده خودت را ضایع کنی. بلند شو الان بریم منزلتان تا من با پدرت صحبت کنم.
او قبول نمی کرد، آنقدر التماس و گریه کرد و هر چه کرد و هر برنامه ای پیاده کرد زیر بار نرفتم و گفتم:
باقیمانده مدت را بخشیده و همان جا مهر او را که حدود بیست تومان آن زمان بود پرداخت کردم و با تندی او را وادار به رفتن کردم. وقتی به درب منزلشان رسیدیم به پدرش گفتم:
این دختر شما صحیح و سالم تحویل بگیرید و به او گفتم که تا آخر همین هفته ان شاء الله به عنایت مولایم شوهری نصیب او می گردد و همین طور هم شد.
با توسلاتی که داشتم به لطف خدا و عنایات امام عصر ارواحنا فداه تا آخر همان هفته شوهر کرد.(1)
پی نوشت:
(1) راه وصال، صفحه 39-41
خدایا اینچنین مردم درستکاری رو از جامعه نگیر
سلام چرا همچین شخصی مشهور نبوده اند
لطفا بازم داستان گزاشتید خبر کنید
با سلام خسته نباشید ار مطالب زیبا تون لطفا بنده را با نام دلسوختگان خدا لینک کنید وبنده را خبر کتید تا با هر نامی شما را لینک کنمک یا علی مدد
سلام و احترام
بابا بابا آآآآ بابا یعنی همچین مردانی هم وجود داشتند ای ول به مرامش .خدا بیامرزدش
بخدا هنوزم مبهوت داستانم . نمیتونم با اوضاع و شرایط کنونی وفقش بدم. خداوند با حضرت رسول صلی الله علیه و آله مشهورش فرماید و اجری عظیم نیز بشما مرحمت کند .آمین
سلام
وب فوق العادهای داری خیلی ازش استفاده کردم نسبتا توی مطالبی که من میخواستم خوب بود انشاالله کاملتر بشه
اجرکم عندالله و من الله التوفیق
ثواب این صلوات هدیه به روح مقدسش(اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم)
اگه من بودم دلم تاب نمی آورد ولش کنم!
بیخودی نیست بعضیا از اولیاء خدا میشنا
واقعا روح بزرگی داشت روحش شاد خدایا ما رو هم عاقبت بخیر کن