داستانهای عارفانه

داستانهایی زیبا از عرفا و اولیای الهی

داستانهای عارفانه

داستانهایی زیبا از عرفا و اولیای الهی

کوهی روی دوش


آیت الله سید عبدالکریم کشمیری فرمودند:


آقای حداد شخصی پخته و بزرگ بود و بنده مکرر از نجف به کربلا می رفتم و از محضر ایشان استفاده می کردم. گاهی هم ایشان به نجف می آمد و به نمازم اقتدا می کرد.


روزی وسط نماز دیدم کوهی روی دوش من گذاشته شده است. تعجب کردم. بعد از نماز دیدم که همان موقع آقای حداد به من اقتدا کرده است.





ایشان به بنده فرمود: هیچگاه از این برخوردها هراسی نداشته باش.



مژده دلدار، صفحه 24




نظرات 1 + ارسال نظر
محمد دوشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:02 http://www.66110110.blogfa.com

سلام علیکم ورحمت الله وبرکاته . خداوند ان شاله همه ما را جزء نمازگزاران واقعی قرار دهد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد