داستانهای عارفانه

داستانهایی زیبا از عرفا و اولیای الهی

داستانهای عارفانه

داستانهایی زیبا از عرفا و اولیای الهی

پیشنهاد حکومت ایران به میرزا کوچک جنگلی از طرف انگلیس

آیت الله بهجت فرمودند:

برای آقای خمینی نقل کردم از شخصی که حضور داشته در جلسه ای که سفیر انگلیس نزد میرزا کوچک خان بوده و از میرزا می خواسته با آنها همکاری کند تا او را به حکومت برسانند.

میرزا می گوید : حکومتی که شما شالوده اش را بریزید پایدار نمی ماند. (آقای خمینی از این سخن میرزا خوشش آمد) (1)

سفیر انگلیس گفت: ما طمع ارضی به کشور شما نداریم ولی طمع در منافع داریم. اگر قبول نکردی دیگری که رذل ترین مردم است بر شما مسلط می کنیم.  و ادامه داد تا چند روز دیگر من در کرمانشاه بصره و هندوستان هستم. تا چهارده روز فرصت دارید پاسخ دهید تا کار را به دست شما بدهیم.


دیگری نقل کرد از فرمانداری که با میرزا ارتباط داشته که بعد از این ماجرا میرزا را میبیند. میرزا گریه میکند و می گوید کدام شیر ناپاک خورده ای را برای حکومت ایران پیدا می کنند؟!(2)



پی نوشت:


(1) ما هم به عنوان یک ایرانی خوشمون اومد.

(2) زمزم عرفان صفحه 202

(۳) عکس فوق که میرزا کوچک جنگلی و دکتر حشمت را کنار هم نشان می دهد مربوط به تاریخ ۱۱ آذر ۱۳۰۰ هجری شمسی است.



نظرات 1 + ارسال نظر
یه رهگذر چهارشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 23:14

شاسکول تو که تاریخ بلد نیستی گه میخوری چرت مینویسی! این تاریخی که نوشتی تاریخ کشته شدن میرزا کوچک خانه

عزیزم بهتر نیست یه مقدار روی تربیت خودت کار کنی که این قدر راحت به دیگران توهین نکنی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد