حضرت آیت الله حاج شیخ باقر ملکی به نقل از مرحوم حاج شیخ مجتبی قزوینی می گفت:
مرحوم سید موسی زرآبادی طی الارض داشت. در روز تشییع جنازه ی مرحوم حضرت آیت الله سید موسی یکی از ارادتمندان به وی خیلی بی تابی می کرد، به سر و صورت خود می زد و در برابر این ضایعه جانکاه متاثر و محزون بود. بعد ها مرحوم حاج شیخ مجتبی از ایشان سبب ابن بی تابی را پرسیده بود، ایشان گفته بود:
یک روز من به خدمت آثقای زرآبادی عرض کردم آقا دعا بفرمایید خداوند زیارت جد بزرگوارتان امام حسین علیه السلام را برای مان قسمت کند. روز بعد که نماز صبح را در محضر ایشان خواندیم هنگامی که من خواستم از مسجد بیرون بروم (مسجد آقا سید علی) به من اشاره فرمود که بنشین. تعقیبات ایشان که تمام شد از مسجد بیرون آمدیم به من فرمود مایل هستید به زیارت جدم مشرف شویم.
گفتم نهایت آرزوی من است ولی بابد کارهایم را ردیف کنم و وصیت نامه ام را بنویسم. آقا فرمودند: نیازی به این ها نیست.
آن گاه قدم زنان به یکی از نقاط دور افتاده قزوین رفتیم، در آن جا چیزهایی را زیر لب خواند، سپس به من فرمود چشمانت را ببند. بعد از مدتی کوتاه وقتی چشمهایم را باز کردم خود را در صحن مطهر امام حسین علیه السلام دیدم. هنگامی که از زیارت حضرت سید الشهداء و قمر بنی هاشم، حضرت علی اکبر و دیگر شهداء علیهم السلام اجمعین فارغ شدیم در صحن مطهر امام حسین علیه السلام به من فرمودند:
مایل هستید به زیارت جدم امیر مومنان علیه السلام مشرف شویم. اظهار اشتیاق نمودم. باز هم فرمودند: چشمانت زا ببند. بعد از اندکی هنگامی که چشمانم را باز نمودم خود را در صحن مطهر مولای متقیان علیه السلام یافتم. پس از زیارت امیر مومنان دست مرا گرفت و فرمود: چشم هایت را ببند. چون چشمهایم را باز کردم خود را در همان نقطه قزوین یافتم.
کسی که در محضر مرحوم سید موسی زرآبادی با طی الارض به عتبات عالات مشرف شده بود مشهدی اکبر نعل بر نام داشت که در خیابان مولوی قزوین مغازه داشت.(۱)
پی نوشت:
(1) واقف الاسرار الهی، صفحه 122 و 123
حتی ارادتمندها به این اشخاص دارای خلوصی هستن که طی الارض میکنن
روایات و حکایات زیبا و بعضا تکان دهنده ای بود ممنون از حسن انتخابتون و در این راه موفق باشید
من خیلی استفاده کردم دستتان درد نکند می توان در کتابم از این خاطرات استفاده کنم ؟اجازه هست؟
بله
خواهش میکنم